درناگهانی از گل ولبخند
ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند
باز میگردند
در خیابان
رودی از رنگین کمان
آواز می خواند
آسمان،دف میزند
با هفت دست سبز و پنهانی
مردگان و زندگانش گرم هم خوانی
کاش برگردند یک شب
آسمان مردان خاکی پوش
صبح رویانی که درباران آتش چهره می شستند
کاش برگردند
دستمال خونشان را
روی فرق چاک چاک خاک بگذارند
ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند
باز می گردند
زخم های بی صدا گل میدهند
تن های بی سر،گل
دست ها گل میدهد
پای برادر ، گل!
ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند
باز می گردند
بچه های((آه مادر کاش وقت نامه خواندن بود))
بچه های((همسرم بدرود))
بچه های((کاش بودی،کاش می دیدی))
بچه های ((تا قیامت بر نمی گردیم))...
انتهای جاده ایثار
بچه های کربلای چها
این زمان اما
دست برزخم دلم مگذار.
زخم ها جانی بگیرد کاش
کاش طوفانی بگیرد
کاش...